سفارش تبلیغ
صبا ویژن

شعر و داستان


دوست داشتن
....  

عجب تکلیف بی نهایتی است دوست داشتن

وقتی که دیگر نبود          من به بودنش نیازمند شدم

وقتی که دیگر رفت        من به انتظار آمدنش نشستم

وقتی که دیگر نمی توانست مرا دوست بدارد

من او را دوست داشتم

وقتی که او تمام کرد       من شروع کردم

وقتی او تمام شد           من شروع کردم

و چه سخت است تنها متولد شدن

مثل تنها زندگی کردن

مثل تنها مردن

....  



کلمات کلیدی :
¤ مهرنوش| ساعت 1:9 عصر یکشنبه 88/2/13
نوشته های دیگران ( )